AYP persian - تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی
      ayppersian.com      
           
             
             
   

تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی

 

 

 

 

 

بعدی | قبلی

 

 

درس 131  پرسش و پاسخ - تطبیقِ شامباوی و تنفس ستون مهره ای

 

 

نویسنده: یوگانی

 

تاریخ: سه شنبه 2 مارس 2004 ساعت 5:37 بعد از ظهر

 

 

* به خوانندگان جدید توصیه می شود که خواندن مطالب را از ابتدای بایگانی دروس (درس اول، "این بحث برای چیست؟") آغاز نمایند. چرا که دروس قبل، پیشنیازی برای این درس محسوب می شوند.

 

 

پرسش: من در انجام همزمانِ تنفس ستون مهره ای و شامباوی با مشکلی مواجه هستم. وقتی روی تنفس ستون مهره ای تمرکز میکنم، فکر میکنم چشم هایم نمیتوانند در نقطۀ بین ابروها کانونی شده و باقی بمانند. چشم های من به هرکجا که توجه برود، میروند. اگر شامباوی را جداگانه انجام دهم، هیچ مشکلی ندارم. اما همینکه تنفس ستون مهره ای را شروع میکنم، چون توجه معطوف به موضوع این تمرین (عصب نخاعی) میشود، چشم ها نیز تمایل می یابند تا ستون فقرات را بپیمایند. آیا من میتوانم در میان ابروها، تصویر ستون فقرات را مجسم کنم تا این مسئله حل شود؟ در صورتیکه من بر روی وضعیت فیزیکیِ "سوشومنا" تمرکز کنم، چشم هایم در میان ابروها کانونی باقی نخواهند ماند. آیا شما میتوانید راهی را پیشنهاد کنید که بتوان این دو تمرین را بطور همزمان به انجام رساند؟

 

پاسخ: این سوال مهم و خوبی است. من فکر میکنم بسیاری با چنین چالشی با درجات متفاوت روبرو هستند. تطبیق بین شامباوی و تنفس ستون مهره ای مهارتی است که در طول زمان رشد و تکامل می یابد. این امر در ابتدا، شکل بخشیدن به نوعی عادت است که بتدریج و بعدها بسیار آسان میشود. چراکه ظهور تجربیات حسیِ درونی، بطور آسان و طبیعی چشم های فیزیکی را به بالا کشیده و برای خیزش اکستاسی، توجه بطور دلخواه به وظایف (اصلی) خود معطوف میشود.

 

ما در همۀ زندگی، توجه را از طریق چشم های فیزیکی خود دنبال کرده ایم. برای گسترش افق های دید ما بسوی زندگی و معنویت درونی، لازم است که قابلیتی تکاملی در خویش را توسعه دهیم. این یعنی تواناییِ معطوف نمودن چشم های فیزیکی به یک جهت و معطوف نمودن هوشیاری به جهاتی دیگر. تجسم ستون فقرات در نقطۀ میانی ابروها منجر به تقویت این توانایی نمیشود. هرچند که طرح زیرکانه ای است. 

 

برای تحقق این قابلیت، توجه باید در تنفس ستون مهره ای، طول فیزیکیِ عصب نخاعی (سوشومنا) را از ریشه (واقع در عجان) تا نقطۀ بین ابروها بارها و بارها بپیماید. این عمل را با چرخه های تنفسی آهسته و طولانی و در همراهی با سایر جنبه های تمرینِ تنفس ستون مهره ای انجام دهید. این کار، حرکتِ هماهنگ پرانا در عصب نخاعی را تولید کرده و کل سیستم اعصاب را پرورش میدهد. همزمان، چشم ها بصورت فیزیکی در حال تحریکِ فرآیندهای نورولوژیکی و بیولوژیکی هستند. فرآیندهایی که در مغز آغاز شده و از طریق عصب نخاعی بسمت ریشه سرازیر میشوند. بنابراین در حالیکه توجه همراه با تنفس در عصب نخاعی حرکت میکند، چشم ها بطور فیزیکی به تحریک مغز می پردازند. امری که کل عصب نخاعی (از مغز) بسمت پایین را تحت تاثیر قرار میدهد. همچنین از طریق شیار مختصری که بین ابروها ایجاد میکنیم (درهم کشیدن اندکِ ابروها بسمت یکدیگر) موجبات ایجاد تحریک فیزیکی در مغز فراهم میشود. این، نیمۀ دیگرِ شامباوی است. تنها زمانی که توجه (به مرکز مغز) بالا آمده و بسمت نقطۀ میان ابروها میرود، با حالت فیزیکی چشم ها در شامباوی یکی میشود. اما حتی در این فاصله نیز نباید توجه را از طریق چشم ها بکار بگیریم. چشم ها فقط باید بطور فیزیکی آنجا باشند و ما از طریق چشم ها نظاره نمیکنیم. ما در واقع از طریق عصب نخاعی که در جایگاه خود همچون چشم سوم عمل میکند، به نظاره می پردازیم.

 

در تنفس ستون مهره ای و در زمان هایی که ما نگاه درونی خویش را بر نقطۀ میانی ابروها متمرکز کرده ایم (مثل یونی مودرا)، توجه خویش را بر چشم های فیزیکی و موقعیت آنها معطوف نمیکنیم. ما دیدِ درونی را بکار میگیریم. چشم های فیزیکی کلاً برای نظارۀ درونی استفاده نمیشوند. چشم ها در همراهی با ابروها، یک وظیفۀ فیزیکی را به اجرا رسانده و از طریق معیّنی مغز را میچلانند (ماساژ مغزی). این همۀ کاری است که حالت فیزیکی چشم ها انجام میدهد.

 

این جداسازیِ توجه و چشم های فیزیکی برای توسعۀ تجاربِ معنویّت درونی بسیار مهم است.

 

وقتی عیسی می گوید: "اگر چشم یکی شود، بدن شما از نور سرشار خواهد شد" او دربارۀ دو چیز صحبت می کند: تمرکز فیزیکیِ چشم ها و توجه در عصب نخاعی که کارکردی چون چشم سوم دارد. با انجام هماهنگ این امر، پس از آنکه رسانایی اکستاتیک در عصب نخاعی پدیدار شده و در بقیۀ سیستم عصبی گسترش یافت، بدن از نور سرشار خواهد شد.

 

بنابراین از چه طریق میتوانیم به جداسازیِ توجه از چشم های فیزیکی نایل گردیم؟ در این مورد، سوژۀ حسی، عامل مهمی است. حس هایِ اکستاتیک درونیِ بدن، بهترین سوژۀ حسی محسوب میشوند. اما اگر هنوز از رسانایی اکستاتیک درونی برخوردار نباشیم چه؟ آنگاه ما چطور جداسازیِ توجه از چشم ها را انجام دهیم؟ ما هنوز هم میتوانیم این سوژۀ حسی را بکارگرفته و عادت به آن را توسعه دهیم. توسعۀ چنین عادتی در فراخواندنِ رسانایی اکستاتیک درونی یاری رسان خواهد بود.

 

موضوعی را در سمت دیگر اتاق (روبروی خود) انتخاب کنید و به آن خیره شوید. آن را کنکاش و بررسی نکنید، حتی"نگاه" هم نکنید. فقط چشم های خود را روی آن باقی گذاشته و توجه خود را از این موضوع جدا کنید. اجازه دهید که توجه شما به ناحیۀ عجان معطوف شود. آنقدرها سخت نیست، درست است؟ حال با حفظِ نگاه بر روی موضوع، اجازه دهید تا توجه شما از مرکز ستون فقرات تا نقطۀ میانی ابروهای شما بالا بیاید. در تنفس عجله به خرج ندهید (تا حد امکان آرام و طولانی). فقط به موضوع خیره شده و توجه خود را (در مسیر مذکور) حرکت دهید. وقتی متوجه شدید که چشم ها از موضوع (فیزیکی) منحرف شده اند، به آسانی آنها را به موضوع بازگردانید. موضوع را در پیش روی خود قرار دهید تا جلوۀ بصری (واقعی) داشته باشد. چندین مرتبه با توجه خویش در طول ستون فقرات بالا و پایین روید بدون آنکه چشم ها از موضوع (فیزیکی) غافل شوند. مدتی به تمرین این روش بپردازید تا بتوانید در امتداد ستون فقرات از طریق توجه خویش و بدون آنکه چشم های شما خیلی از موضوع منحرف شوند بالا و پایین بروید. اگر چشم ها و یا توجه از موضوع مربوطه منحرف شدند، به آسانی آنها را به کاری که در دست داشتند بازگردانید. این عادتی است که شما مشغول توسعۀ آن هستید. امری که بسیار شبیه یادگیریِ انجام دو کار متفاوت با هر یک از دست ها است.

 

انجام این تمرین را ادامه دهید تا بتوانید در حالیکه نگاه بی توجه خود را به موضوع حفظ میکنید، توجه خود را در امتداد ستون فقرات بالا و پایین ببرید. موضوع خارجی در واقع یک سوژۀ بصری است که شما را قادر میسازد در حالیکه توجه خود را به جای دیگری معطوف کرده اید، چشم های خود را در یک نقطه ثابت نگه دارید.

 

پس از آنکه شما در انجام این تمرین موفقیت خوبی کسب کردید، آنگاه آن را روی تنفس ستون مهره ایِ واقعی امتحان کنید. شیار دادن به نقطۀ میانی ابروها حسی در آن میان ایجاد میکند که میتواند بعنوان یک سوژۀ حسی (خارجی) برای چشم ها نیز بکار گرفته شود. ببینید آیا میتوانید در حالیکه چشم ها را بسمت بالا و میان دو ابرو کانونی کرده اید، توجه خود را در ستون فقرات بالا و پایین ببرید. چون عصب نخاعی یک سوژۀ حسیِ بصری نیست، ممکن است در ابتدا، آگاه بودن روی آن آسان نباشد. اما آن را امتحان و تمرین کنید. با این حال اگر هنوز هم تطبیق شامباوی و تنفس ستون مهره ای برای شما جهش بیش از حدی محسوب میشود میتوانید شامباوی را با چشمانی نیمه باز انجام دهید. نوک بینی همیشه در دسترس است و میتواند چشم ها را در یک نقطه تثبیت و کانونی کند. یا اینکه با چشمان نیمه باز به بالا خیره شوید. بدبن ترتیب شما در حین تنفس ستون مهره ای، مواردی را بعنوان سوژه های بصری در اختیار خواهید داشت. (میتوان نقطه ای را بر روی دیوار و روبروی جایگاه مراقبه نشانه گذاری کرد تا در حین شامباوی نگاه روی آن نقطه و رو به بالا با چشمان نیمه باز تثبیت شود - مترجم). هرچند این امرِ آنچنان مطلوبی نیست. اما اگر شما نیازمند یک سوژۀ بصری هستید، میتوانید بدین ترتیب و با استفاده از این موارد برای شکل اصلی شامباوی آماده شوید. سوژۀ حسی در شکل اصلی شامباوی در واقع حسّ شیار مختصری است که در میان ابروها ایجاد میکنیم.

 

آنچه که ما در شامباوی نیاز داریم، چیزی است که چشم ها بتوانند بعنوان سوژۀ حسی روی آن تثبیت و کانونی شوند. چیزی که ما بتوانیم به ملایمت چشم ها را بدان بازپس بکشانیم، وقتی که ادراک کردیم بسمت دیگری معطوف شده اند. همانطور که ذکر شد، بعدها، آنچه که باعث برخاستن و کانونی شدنِ چشم ها میشود لذت اکستاتیکِ درونی بدن ما خواهد بود. فعلاً ما در حال استفاده از سوژۀ حسیِ دیگری هستیم که ما را قادر به تربیت چشم ها ساخته و آنها را از توجهی که بر روی ستون فقرات بالا و پایین میشود، جدا میسازد.

 

اگر با رعایت همۀ این موارد در حین تنفس ستون مهره ای، توجه بسمت چشم ها بازگشت نمود، این امر آنقدرها مشکل خاصی ایجاد نمیکند. ما باتوجه به مهارتی که در مراقبه فرا گرفته ایم، میدانیم که چطور یک آگاهی و توجهِ سرگردان و انحراف یافته را مدیریت کنیم. وقتی ما تنفس ستون مهره ای انجام میدهیم، توجه میتواند در هرکجای مسیر (عصب نخاعی) منقطع شود. میتواند با رسیدنِ توجه به روبروی چشم ها این اتفاق افتاده و یا اینکه توجه بسمت افکار و احساسات کشیده شود، مثلا فکر خرید مواد غذایی روزانه و یا حتی فکر رُمان یا سریالی که دنبال میکنیم و غیره. در هر حال وقتی در مراقبه چنین امری رخ میدهد ما چه میکنیم؟ ما فقط به آسانی به مانترا باز می گردیم. در تنفس ستون مهره ای نیز درست به همین ترتیب. وقتی توجه ما بسمت چشم ها یا هر چیز دیگری معطوف شده و ما متوجه میشویم، فقط به آسانی به تنفس ستون مهره ای خویش باز میگردیم. اگر ما نقطۀ توجه در مسیر عصب نخاعی را گم کردیم، مهم نیست. تعقیب آگاهانۀ عصب نخاعی و ستون فقرات آنقدرها هم دقیق نباید باشد. ما فقط هماهنگ با تنفس ادامه میدهیم. اگر دم میگیریم، ستون فقرات را بسمت بالا می آئیم. اگر بازدم میکنیم، ستون فقرات را بسمت پایین می آئیم. پس بنابراین ما فقط ادامه میدهیم. وقتی دوباره توجه در قسمتی از مسیر سرگردان شد، ما نیز دوباره تنفس ستون مهره ای را ادامه میدهیم. امری که بارها و بارها رخ خواهد داد. این طبیعی است. چشم ها نیز به دفعاتِ بسیار از سوژۀ حسی خود غافل شده و انحراف خواهند یافت. این نیز طبیعی است. ما هیچگاه برای نیل به اجرای کاملِ یک تمرین، ستیز و فشار بیش از حد ایجاد نمیکنیم. چنین چیزی وجود ندارد. تمرین وقتی به بهترین وجه کار میکند که ما آن را آسان گرفته و به راحتی نیز اجرا کنیم. پس وقتی ادراک کردیم که از موضوع توجه در تمرینِ تنفس ستون مهره ای و یا مراقبه به دور افتاده ایم، مجددا به پیگیری روند تمرین ادامه میدهیم. 

 

بنابراین قرار دادن یک سوژۀ حسی برای چشم ها و پیگیریِ آسانِ توجهی که در امتداد ستون فقرات به بالا و پایین حرکت میکند، کلیدهای توسعۀ جداسازی در این دو عملکرد محسوب میشوند. امری که به آهستگی رشد و تکامل خواهد یافت. روم یک روزه ساخته نشده بود. در نهایت ما در حین تنفس ستون مهره ای موارد بسیاری را همزمان به انجام خواهیم رساند. آنها عاداتی هستند که توسط ما، یک به یک توسعه یافته و بطور خودکار انجام خواهند شد. 

 

جایی در امتداد مسیر، لذتی را حس خواهیم کرد که در ستون فقرات از ریشه به بالا می آید. بدین ترتیب متوجه خواهیم شد که این لذت بوسیلۀ اجرای شامباوی تحت تاثیر قرار میگیرد. همچنین متوجه خواهیم شد که تنفس ستون مهره ای این لذت را بسمت بالا و پایین و در همۀ وجود ما پخش میکند. آنگاه است که این تمارین، سوژۀ حسیِ درونی و بسیار دلپذیری خواهند داشت. ما پاداش انجام این تمارین را با اکستاسی خواهیم گرفت. ما با جهد در این تمارین و ورزیدگیِ در آنها، شایستۀ ارتباط و داد و ستدی بسیار آسان با اکستاسی میشویم. آنگاه است که همۀ عناصر و اجزاء این تمارین به نسیمی روح افزا مبدّل میشوند. همۀ ما از چنین قابلیت و توانایی ذاتی برخورداریم. پس ابتدا با هر سوژۀ حسی که در دسترس داریم آغاز میکنیم. ما میدانیم که دنیای کاملاً جدید و درونی در انتظار ماست. دنیایی که در آن، بدن لبالب از نور شده و ما تمام روز و شب در سرورِ اکستاتیکِ الهی غرقه خواهیم بود. 

 

 

استاد در درون شماست.

 

توجه: برای مباحث بیشتر دربارۀ تنفس ستون مهره ای به کتاب "تنفس ستون مهره ای" مراجعه کنید.

 

          برای مباحث بیشتر دربارۀ شامباوی مودرا به کتاب "آساناها، مودراها و بانداها" مراجعه کنید.

یعدی | قبلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  ayp


ayp ayp ayp
ayp ayp ayp

دروس کلیدی
 
             
             
             
   


ayp ayp ayp ayp ayp ayp ayp