AYP persian - تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی
      ayppersian.com      
           
             
             
   

تمرینات پیشرفتۀ یوگا دروس اصلی

 

 

 

 

 

بعدی | قبلی

 

 

درس 120  پرسش و پاسخ – دستیابی به روشن بینی

 

 

نویسنده : یوگانی

 

تاریخ : دوشنبه 16 فوریۀ 2004 ساعت 0:37 بعد از ظهر

 

 

* به خوانندگان جدید توصیه می شود که خواندن مطالب را از ابتدای بایگانی دروس ( درس اول ، " این بحث برای چیست ؟ " ) آغاز نمایند . چرا که دروس قبل، پیشنیازی برای این درس محسوب می شوند.

 

 

پرسش: هدف اصلی از زمان باقی ماندۀ عمر من، فقط انجام بیشترین تلاشِ ممکن در جهت نیل به رهایی از چرخۀ تولد و مرگ است. هرچند میدانم هنوز ضعف های بسیاری دارم که باید در این مدت بر آنها چیره شوم اما مایلم تمامی تلاش های خود را در جهت رفع آنها بکار برده و در طی همین زمانِ زندگی، روح خود را با روح متعال پیوند دهم. آیا چنین کاری ممکن است یا خیر؟ در این رابطه حاضرم حتی تمرینات قدرتمندِ بیشتری را در مدت زمان طولانی تری انجام دهم. تمریناتی مثل مراقبه و تنفس ستون مهره ای در دوره ای طولانی و یا هر نوع تمرین دیگر. لطفا راهنمایی فرمائید. 

 

پاسخ: بله من می فهمم که شما برای رسیدن به روشن بینی نمیخواهید حتی یک دقیقه وقت تلف کنید و این قطعا (صحیح است)! من نیز از وقتی که در این زندگی و از سال ها پیش مبادرت به تمارین کرده ام چنین احساسی داشتم. شما باید بر اساس ظرفیت خویش و با استفاده از خودگامی به تمرینات ادامه دهید و مراقب باشید که زیاده روی نکنید. اگر به مرز فشار و آسیب میرسید نشانۀ این است که تمرینِ بیش از حد داشته اید. همۀ ما باید یا در راستای گام های شخصی خویش به پیش رویم و یا با پیشرفتی منفی روبرو گردیم. من برای مهیا ساختن هرآنچه که شما در این دروس نیاز دارید، بیشترین تلاش خود را به انجام خواهم رساند. هر تلاشی در راستای نیل به یک سیستم عصبیِ پالایش یافته. کاری که خودِ شما باید انجام دهید یک طی طریق هموار و ملایم است که بواسطۀ باکتی و عشقِ شما به حقیقت و پروردگار صورت میگیرد. پروردگاری که در شما زنده و پابرجا است. 

 

به یاد داشته باشید که "رسیدن به روشن بینی" نقشه و استراتژی نفس است و اگر بر اساس نوعی "دست یافتن" دنبال شود شاید تکاملِ آن در این زندگی آنقدرها امکان پذیر نباشد. این امر ضرورت تمرینات برای نیلِ به پیشرفت را ملغی نمیکند. اما دست یافتن به روشن بینی در واقع برابر با نوعی رها گشتن است. امری تناقض برانگیز. نه لزوما بمعنی رهایی از تمرینات، بلکه رهایی از موردی خاص. رهایی از نیاز ما به "دستیابیِ به آن". ما چطور میتوانیم از چیزی که بشدت نیاز داریم رهایی یابیم؟ ما چطور میتوانیم از آمال بسیاری که پرورش داده بودیم از جمله اشتیاق شدید به پروردگار رها شویم؟

 

چیز عجیبی است. جایی در امتداد این راه، ما تلاش برای "دستیابی" به روشن بینی را متوقف کرده و در می یابییم که آن چیزی است که خودِ ما به خویش "عطا" میکنیم. شاید کماکان به انجام همان روال ادامه دهیم. نشست ها، باکتی، خدمت و همۀ دیگر تمارین. شاید حتی تمرینات بیشتری انجام دهیم. بله قطعا تمرین هایی بیشتر. همچنانکه سیستم عصبی گشوده میشود، میخواهد که آنها را انجام دهد. چیزی در این میان تغییر میکند. شاید آن در خیزش کوندالینی خلاصه شود. امری که با ظهور آن، دیگر آنچنان نسبت به روشن بینی حس مسؤلیت نداشته و به آسانی این امر را واگذار به فرآیندی قدرتمند و الهی میکنیم که در درون ما و بشکلی خود به خود رخ میدهد. نوعی تسلیم که حتی در حین انجام تمرینات خط شکن و توفنده نیز ادامه می یابد. همچنانکه نفس (Ego) در سُرورِ آگاهی خالص از میان میرود هنوز هم هوسِ روشن بینی کرده و برای "دستیابی بدان"، در کشکمکشِ انجامِ کارهایی بیشتر است. آنگاه (جایی در این میان) نیاز ما به "دستیابی" بشکلی جادویی مبدل به نیازی به "تسلیم" میشود. این نقطۀ عطف مهمی است که ریشه در تمرینات و خیزش باکتی دارد. ایجاد یک بلوغ در سیستم عصبی که بموازات پالایش یافتنِ آن رخ خواهد نمود.

 

من فکر میکنم که موثرترین تدبیر و استراتژی، پیشرفتِ روز به روز است. این جاده ای بهتر برای پیشروی است. اهمیتی ندارد که روشن بینی در کجای این جاده واقع است. آیا همین امروز احساس خوبی دارید؟ آیا امروزِ شما بهتر از دیروز، هفتۀ پیش و سال پیش است؟ همین بهره ای واقعی و ملموس در این راه است. روشن بینی شاید سال آینده و یا یکصد زندگی بعد محقق شود. چه کسی میداند؟ مهم این است که امروز چه حسی داریم و در راستایِ بهتر شدن این حس در روز آینده چه میتوانیم انجام دهیم؟ این دیگر هدف تار و مبهمی نیست. هدفی واقعی است. در حالیکه روشن بینی، رستگاری یا هرآنچه در این راستا، به نوعی از حیطۀ تصورات ما خارج است.

 

 


آینده واقعی نیست. امروز واقعی است. اینکه خواهان چیزی در آینده باشیم نوعی درماندگی محسوب میشود. تمنایِ چیزی دور از دسترس و خارج از محدوده. آینده هیچگاه از راه نمیرسد و توهمی (Maya) بیش نیست. از طرف دیگر آنچه که ما امروز در اختیار داشته و بیش از فردا مزمزه میکنیم، سُرور است. به همین دلیل است که من میگویم: " آیا چیزی دلپذیر تر از همین امروز نیز برای کسی وجود دارد؟". امری که بمراتب به روشن بینی نزدیک تر است. نه اینکه آن را در هرکجای تصورات خویش و در آینده دنبال نمائیم. اگر روشن بینی وجود داشته باشد امری است که در همین امروز ادراک میشود. این نکتۀ ظریفی است. مادامیکه ما تمرینات را برای آینده به انجام برسانیم، روشن بینی نیز منحصر به آینده باقی خواهد ماند. اگر ما برای شادیِ امروز و فردای خویش به انجام تمارین بپردازیم، ناگهان روشن بینی را بسیار نزدیک تر به خویش خواهیم یافت. آنگاه است که ما میتوانیم با کمی آرامش و وانهادگی، نفس (عمیق) بکشیم. وانهادگی (آرامش) و تنفسی که متاثر از روشن بینی خیزش یافتۀ ما است. 

 

به هر حال آیا ما روشن بینی را درآینده تجربه خواهیم کرد؟ خیر، هرگز. ما میتوانیم فقط آن را در زمان حال تجربه کنیم. امری که بمعنای امروز است. 

 

زمان حال در ارتباط با تمرینات ما چه معنایی دارد؟ به یاد دارید که مراقبه عبارت است از رفتنِ به درون وقتی می نشینیم و سپس بیرون رفتن بسمت فعالیت روزانه برای بکارگیری سکوتِ سرورآمیزی که از آن برخوردار شده ایم. با انجام مراقبه ما در همۀ روز از سکوت بسیاری برخوردار خواهیم شد. اما اگر سکوت خویش را در فعالیتی معنا دار بکار نگیریم به روشن بینیِ کامل دست نمی یابییم. شاید فقط به مرحلۀ اول آن یعنی سکوت درونیِ بی پایان برسیم. این چیز بدی نیست، اما یک پیشرفت کامل هم نیست. روشن بینی، اتحاد درونی و بیرونی است. اگر تماماً به درون رفته و بیرونی در کار نباشد، ما در راستای یوگا (اتحاد) نخواهیم بود. ما باید بسمت یک تمامیت درونی و همچنین بیرونی حرکت کنیم. دو کمالِ همسو. در اینصورت است که ما به روشن بینی نزدیک میشویم.

 

من چرا همۀ این نوشته ها را در ماه های گذشته اینجا گردآوری کرده ام؟ خوب، این اقدام پسندیده ای است که مطمئناً نیاز به انجام آن حس میشد. بسیاری با این موضوع موافق هستند. از دیدگاه و چشم انداز من، همۀ این مطالب بواسطۀ سکوت درونیِ من بسمت زندگی افراد بسیاری به حرکت درآمده است. امری که مرا یاری میکند تا بطور فوق العاده ای گسترش درونی حاصل کنم. من هرچه بیشتر نثار میکنم، بیشتر با سروری اکستاتیک سرشار میشوم. من شخص بسیار خودخواهی هستم که چنین حجمی از دانش (معنوی) را برای انتقال مستقیم، در معرض مطالعۀ عموم گذاشته ام. اما با این حال خویشتن من، بیشتر و بیشتر در هرکس عجین میشود. مسرّت شما، مسرّت من است. شما نیز میتوانید در زندگی خویش کار مشابهی انجام دهید. به نشست تمارین خود بپردازید، به هر میزان و هر نوعی که برای خود مناسب یافتید و آنگاه برای انجامِ کاری خوب برای هرکس به پیش بروید. این همان ظهور و طلوع روشن بینی است.

 

اگر ما به اشتراک نگذاریم، بدان دست نمی یابییم. امری که میتواند امروز واقع شود. دغدغۀ وقوع روشن بینی در آینده را نداشته باشید. روشن بینی را همین امروز مطالبه کنید. امری که بواسطۀ انجام تمرینات و آنگاه نثارِ سکوت و سرور خویش به دیگران میسّر میشود. هر احساس خوبی که تمارین برای شما به ارمغان می آورند در فعالیت روزانه نثار (دیگران) کنید. این همان روشن بینی است که در حال حاضر و زمان حال پدیدار میشود. آنچه که همۀ ما باید انجام دهیم، گفتنِ "آری" به جریانِ عشق الهی است که برون ریزی میکند. عشقی که از طریق ما همچون رودی بی پایان از سرور اکستاتیک فوران خواهد کرد. 

 

آنگاه ما همیشه همچون کودکانی شاد و معصوم خواهیم خندید. ما اینگونه میشویم زمانیکه همۀ انسدادها و گرفتگی ها از ما رخت بربندند.

 

دستیابی به روشن بینی، نثار کردن آن است. دستیابی به روشن بینی، رها نمودن آن است. 

 

 

استاد در درون شماست.

بعدی | قبلی

 

 

 

 

 

  ayp


ayp ayp ayp
ayp ayp ayp

دروس کلیدی
 
             
             
             
   


ayp ayp ayp ayp ayp ayp ayp